امام حسن(ع)؛ سیب خوشبو

موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از نگاه «سیب خوشبو»

حضرت رسول اعظم(ص) فرمودند: ای حسن! تو «سیب خوشبو»، محبوب و برگزیده خالص قلب من هستی...

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۳۱ خرداد ۹۵، ۱۹:۴۰ - بشرا
    افرین

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حدیث21» ثبت شده است

سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی بیست و ششم-بها:5 دقیقه

بسم الله

چه قدر برای رویارویی با دنیا حاضر شده ایم؟
یکی بیاید کمک!

 

مشق شب:نسلی هستیم که نه خدا را شناخته ایم و نه دنیا را!

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

اى‌ کسانى‌ که‌ اهل‌ خوشگذرانى‌ و لذات‌ دنیا هستید،بدانید که‌ این‌ لذات‌ باقى‌ ماندنى‌ نیست،و مغرور شدن‌ به‌ سایه‌اى‌ که‌ زوال‌ پذیر است،حماقت‌ است‌.

اعلام‌ الدین‌ ،ص‌241

یک؛این طرف بام:

ذهنشان بوق اشغال می زند.زندگی می کنند که خوشحال باشند،وقتشان بگذرد.صبحشان شب شود و شب شان را هم یک جورهایی صبح می کنند.میدان،سر چهارراه،توی کوچه و جلوی مغازه ی اصغر آقا برایشان مکان هایی آشناست.شغلشان تکه پرانی،ریختن طرح رفاقت،تک چرخ زدن و سوزاندن محتویات باک خودرویشان است.در مثبت ترین حالت گاه گداری سر کوچه آتشی روشن می کنند و درباره ی ستاره هایشان و برنامه ی نود و آخرین اظهارات یک خواننده تبادل اطلاعات می کنند.تا همین حد...!

یک؛آن طرف بام:

ذهنشان بوق آزاد می زند.زندگی می کنند که زندگی کرده باشند.صبح و شب شان را در یک جا می گذرانند.میدان،سر چهارراه،توی کوچه و جلوی مغازه ی اصغرآقا برایشان مکان هایی آشناست.شغلشان هم گیردادن،مورد گیری،ماندن تا الهه ی صبح در پایگاه،باز و بسته کردن کلاشینکف،بالا و پایین کردن خیابان ها با CG-125 و به اصطلاح گشت زنی و بالاخره سینه زنی تا نیمه های شب و بعدش هم کشیدن قلیان است.در مثبت ترین حالت شب جمعه ها ایست بازرسی می گذارند و چهار نفر را چپ و راست می کنند.

دو؛این طرف بام:

ذهنشان بیش تر از رفاقت قد نمی دهد.هر چه بیش تر داشته باشند،با کلاس ترند و با ابهت تر.25 ساعت از 24 ساعت شبانه روز را پای تلفن در حال مکالمه با تنها(!)عشقشان(همان رفیق)هستند و اوقات فراغتشان را هم با طرح سرخابی ایرانسل(شما بخوانید ایران ایدز)اس.ام.اس بازی می کنند تا شانس بزند و هواپیمای دو نفره برنده شوند و صاف بروند آن دنیا!دفتر تلفن گوشی شان پر است از الهه و سمانه و الناز و آناهیتا و روژین!البته فقط با هم رفیق هستند ها.و نه بیش تر...!

دو؛آن طرف بام:

تا می فهمند دنیا دست کی است به فکر ازدواج می افتند.وارد دانشگاه که می شوند صبح و شب خواب ازدواج می بینند و خیلی احساس تنهایی می کنند.احتمالا چند صنم در واحد خواهران و چند خواهان هم در کلاس دانشگاه دارند.بحث های خوابگاهشان در حیطه ی ازدواج می چرخد و هر کسی که ثانیه ایی بیش تر نگاهشان کند یک دل نه صد دل عاشقش می شوند.

سه؛این طرف بام:

هیچ تصوری حتی از سال آینده شان ندارند،چه برسد به آینده ی دور!ماه محرم مشکی می پوشند،ریش می گذارند،نماز می خوانند و حسابی توبه می کنند و می شوند مومن.خدا را بعضا با راه هایی بسیار جدید و نوین(ویرایش 2008)می شناسند و از این که در هیچ قید و بندی نیستند حسابی خوشحال اند.پول را خیلی دوست دارند و دلشان غنج می رود برای ماشین های مدل بالا؛های کلاس!

سه؛آن طرف بام:

هیچ تصوری حتی از سال آینده شان ندارند،چه برسد به آینده ی دور!ماه محرم که می رسد تا سال آقا مشکی می پوشند!ترجیحا دندان های جلویی شان شکسته است و خیلی دوست دارند کل خلق الله با همان روشی که خودشان زندگی می کنند زندگی کنند.هر کس که در جرگه ی خودشان نباشد می شود ملحد و معاند و کافر و مرتد،و قتلش واجب!خاص بودن را دوست دارند و دلشان غنج می رود برای موتور هزار.

چهار؛هر دو طرف بام:

نه دنیا را می شناسند و نه آخرت را.هر کاری که می کنند یک دلیل محکم دارند:"بگذار حال بکنیم دیگر!"برای رویارویی با یک مردار به ظاهر زیبا هیچ آمادگی ندارند.فکر می کنند کل عمرشان به همین حالت می گذرد.(شاید هم بگذرد)

نتیجه گیری اخلاقی:

یکی بیاید کمک.نرده کشیدن دور بام فایده ای ندارد.باید نسل سوم بفهمد که اگر بیفتد می میرد.او فکر می کند اگر بپرد پرواز می کند.راستی!اصلا هدفمان پرواز است؟؟!!


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ لطف کردند:

سایت ایران 1404 -- وبلاگ مویه -- وبلاگ لبگزه -- وبلاگ بچه های آسمان -- امید -- وبلاگ تردید خاکستری -- وبلاگ رویش رهپویان -- وبلاگ حریم یاس

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۸۷ ، ۰۱:۰۰
حسن میثمی